یاداشت

نمایش 1 - 12 از 12

کلاس بی وزنی
بازدارنده های درونی:

۱-بازدارنده ای به نام آسایش:
(عارضه ی عزیز دلم یه شیرینی بخور)
ای اف تی:با وجود اینکه تا الان با خوردن،آسایش رو برای خودم فراهم کردم اما عمیقا خودم رو دوست دارم و می پذیرم و برای آسایش نیاز به خوردن ندارم

۲-بازدارنده ای به نام وزنه ای در عالم بودن:
(به معنی قوی بودن و قدرتمند بودن)
تو وزنه ای در عالم هستی ،احتیاج به چاق بودن نداری

حتی برای پیدا کردن نمایشنامه می تونید ای اف تی بزنید:
ای اف تی:ضمیر ناخودآگاه من ازت کنک می خوام که دلیل این رفتارم رو به من نشون بدی چون من عمیقا خودم رو دوست دارم و می پذیرم

۳-بازدارنده یک چیز به میل خودم:
ای اف تی:چرا یک چیز به میل خودم،من عمیقا خودم رو دوست دارم و می پذیرم و اینجا همه چیز به میل خودم خواهد بود

۴-بازدارنده شبیه یا مغایر بودن با دیگران:
ای اف تی:با وجود اینکه فکر می کردم باید شبیه کسی باشم اما عمیقا خودم رو دوست دارم و می پذیرم و فقط می خوام شبیه خودم باشم

۵-بازدارنده انتقام جویی:
من عمیقا خودم رو دوست دارم و می پذیرم و با هیچ چیز از خودم انتقام نمی گیرم و از خودم مواظبت می کنم

۶-بازدارنده مانع اجتماعی:با همه اتفاقاتی که افتاده(خجالت کشیدن،تجاوز،دوست داشتنی نبودن،مقایسه می شدم،ماسک زدن)من عمیقا خودم رو دوست دارم و می پذیرم و برای محافظت از خودم به هیچ مانعی احتیاج ندارم

مانترا در روز جلوی آینه به خودتون بگید:
(من به ذات خودم دوست داشتنی هستم
هر شکلی که هستم دوست داشتنی هستم)

۷-بازدارنده عایق گزاری:

۸-بازدارنده یک اتفاق در دوران کودکی:
ای اف تی:من با وزنم به هیچ کس آسیبی نمی زنم حتی به خودم

۹-بازدارنده خفه کننده خشم:
ای اف تی:
با وجود همه اتفاق هایی که افتاده من عمیقا خودم رو دوست دارم و می پذیرم و برای ابراز خشمم نمی خورم و من مشتاق عفو و بخشایش دیگران هستم،من مشتاق به حرف زدن هستم،من به جای خوردن حرف می زنم و خشمم رو به صورت درست ابراز می کنم

۱۰-مانع ذهنی هر شروعی با غذا و خوردنی:
ای اف تی:با وجود اینکه تا الان فکر می کردم برای هر شروعی بخورم عمیقا خودم را دوست دارم و می پذیرم من برای شروع کردن نیاز به خوردن ندارم

۱۱-مانع ذهنی به خاطر احساس گناه درونی بخور،به خاطر اینکه حروم نشه
مانترا:غذا رو دور بریزی بهتر از اینه که نزدیک بریزی
مانترا:اگر یک مقداری از غذات باقی بمونه هیچ اتفاقی نمی افته
مانترا:من سطل آشغال نیستم،گلی تو سطل آشغال نیستی
مانترا:بدن من نیازهاش رو به من نشون میده،من نیاز به هزار لقمه بیشتر ندارم
مانترا:غذا حیف نشد ،خودم حیف شدم

۱۲-مانع ذهنی رقابت بر سر غذا:
(همیشه دارید رقابت می کنید که زودتر بخورید که تموم نشه)
ای اف تی:با همه کم و کسرهاخودم رو عمیقا دوست دارم و می پذیرم و هیچ رقابتی ندارم چون در عرصه الهی هیچ رقابتی وجود نداره

۱۳-بازدارنده به خاطر ناراحت نشدن دیگران:
مانترا:میری جلوی آینه،دستت رو بالا می گیری،بوس می کنی و به خودت میگی همونقدر که دیگران رو نمی خوام ناراحت کنم از این به بعد خودم رو هم ناراحت نمی کنم و قربون خودت هم میری
۱۴-بازدارنده اعلام اخبار سر غذا:

۱۵-بازدارنده گفته های مثبت یا منفی دیگران در مورد جسمم:

۱۶-بازدارنده شباهت دادن مثبت یا منفی:

۱۷-بازدارنده تصویر مادرانه:
ای اف تی:آنچه را که فاعلیت دارم انجام میدم و نتیجه رو به خدا می سپارم و بقیش رو می پذیرم
(در مورد هر چیزی می تونی از این جمله استفاده کنی
-برای هر آرزویی که داری و به خاطرش داری تلاش می کنی
-هر هدفی که که گذاشتی تو زندگیت و ناامیدی میاد دلسردت کنه)

۱۸-بازدارنده هم بازی بازی روانی دیگران نشو:

۱۹-بازدارنده جستجوی رضایت:
ای اف تی:یاد می گیرم که لذت رو توی زندگیم بیارم و تسلیم غذا نشم،تسلیم لذت خوردن نشم،و من باید لذت جایگزین داشته باشم

۲۰-بازدارنده جلب توجه:
(راهکار:من می تونم از موفقیت هام توجه بگیرم،از اطرافیانم
-من می تونم با اعتماد بنفسم توجه جلب کنم
-من می تونم با کارهای مثبت توجه جلب کنم)

۲۱-بازدارنده غذا به مقدار زیاد سلامتی می آورد

۲۲-بازدارنده اجتناب از تنبلی

۲۳-بازدارنده تعریف ناخودآگاه ما از آشپزخانه

?ارتباط با کودک درون:
ای اف تی:با وجود اینکه تا حالا ندیده بودمت،ندید گرفته بودمت،از آغوش خودم محرومت کردم عمیقا خودم رو دوست دارم و می پذیرم و از این به بعد مواظبتم بهت قول میدم
ای اف تی:با همه اشتباهاتی که انجام دادم عمیقا خودم رو دوست دارم و می پذیرم

?اهرم رنج و لذت:
اون هایی موفق می شند که یک تصویری در مقابل هر اقدامی دارند یا اگر ندارند می سازند
کاردستی بسازید:
(یه تصویر چاق خودتون و یه تصویر لاغر خودتون و در کنار هم قرار بدید)
حالا به خودتون میگید چاق بودن سخته ،لاغر بودن هم سخته ،تو کدوم سختو انتخاب می کنی؟

?تیز حسی:یعنی لحظه آگاهی:یعنی در لحظه حال باید باشی که خودآگاه باشی و خود کنترل باشی
(یعنی با تمام پنج حست غذا بخوری)
با این جمله می تونیم خودمون رو به لحظه آگاهی برسونیم:
غذا برای غذا،زندگی برای زندگی،کار برای کار،پول برای پول
ای اف تی مربوط به تیز حسی:به خودم فرصت میدم که با همه وجودم از این خوراکی لذت ببرم چون با همه وجودم خودم رو دوست دارم و می پذیرم چون این غذا در بدنمباعث نور و آگاهی میشه و باعث انرژی میشه
نکته:با تیز حسی سلامتیت به بدنت بر می گرده
نکته:قبل از خوردن غذا با غذاتون عشق بازی کنید
نکته :به خودتون بگید من لیاقت دارم غذای دلخواهم رو بخورم و باریک هم باشم

?ارضاکننده یا اغوا کننده:
ارضاکننده :یعنی با همه وجودت یک غذا رو می خوری
اغواکننده:یعنی از سر بازدارنده هات می خوری
نکته :به خودت میگی من کیسه زباله نیستم که هر چیزی بریزم توش،من ارزشمندم،من قابل احترامم
ای اف تی: با وجود اینکه خیلی خشمگینم اما عمیقا خودم رو دوست دارم و احتیاجی نمی بینم که یک غذای اغواکننده رو بخورم،من خودم رو به آرامش دعوت می کنمو با آرامش خودم رو ارضا می کنم

تمرین:یک لیست از کارهای ارضاکننده تان را بنویسید،چه کارهایی تو رو خوشحال می کنه؟
نکته :به جای اینکه غذا منو اغوا کنه یک کارارضا کننده رو انجام میدم
نکته:غذای ارضا کننده رو هر وقت با تیز حسی می خوری هیچ وقت زیاد نمی خوری چون سواستفاده نمی کنی،استفاده می کنی
نکته :از این به بعدقراره به حرف بدنم گوش بدم و قبل از خوردن هر غذایی احساسات خودم را بیازمایم آیا این غذا برای من ارضاکننده است یا اغواکننده؟
-اگر اغوا کننده بود میرم سراغ لیست ارضا کننده هام،میرم سراغ ای اف تی زدن،میرم سراغ جملات تاکیدی،و میرم سراغ خودآگاهی و انجامش نمیدم
اما اگر ارضا کننده بود من لایق لذت بردن هستم و به خودم احترام قائل میشم و به حرف بدنم گوش میدم
????
قبل از خوردن غذا این کارها را انجام بده:
۱-ای اف تی بزنید
۲-اهرم رنج و لذت را نگاه کنید
(وبگویید چاق بودن سخته،لاغر بودن هم سخته تو کدوم سخت رو انتخاب می کنی؟)
۳-خودآگاه بشید و با تیز حسی بخورید و بگید غذا برای غذا
۴-به خودت یادآوری کن که باید لذت ببری
۵-ببین غذا برات ارضاکننده است یا اغواکننده
????
بازدارنده هایی که خودمون برای خودمون ایجاد کرده ایم:
۱-تله اینکه احترام به خود یعنی خودپرستی یعنی خودخواهی
(و این باعث شده توانایی خودابرازی و اینکه از خودمون تعریف کنیم رو از دست دادیم،توانایی احترام به خود را از دست دادیم
حالا چکار کنیم:احترام به خودت قائل شو،ببین تا الان چه کارهایی بر خلاف احترام به خودت بوده دیگه انجامش نده)

۲-تله ایثار:اجازه می دهد نیاز ها و خواسته های دیگران را بر نیازهای خودش تقدم دهد

۳-احساس گناه نسبت به اندیشه های مر آمیز خودم
-حالا چکار کنم؟اندیشه های مهر آمیز نسبت به خودت داشته باش
-هر وقت به خودم اومدم که این اندیشه مهرآمیز نسبت به خودم نبود سریع مهرآمیزش می کنم
-سریع میگم:من لایق تعریف و تمجید دیگرانم
-من لایق دیده شدن هستم
-من باهوشم
-من زیبا هستم
-این خیلی به من میاد
پیر شدم ولی همین سنی که هستم با سن خودم جذابم

نکته:اگر به خودت اندیشه مهر آمیز نداشتی سریع مچ خودت رو بگیر و بگو گل به خودی نزن

۴-یه سری هستن که از موفق شدن من می ترسن به این ها میگن دزد آرزوها
(هی دلسردت می کنن که زندگیت مهم تره،شوهرت مهم تره،چون خودش موفق نشده می خواد که تو هم موفق نشی

۵-اونایی که عشق بازی با خودشون نمی تونند بکنند عشق بازی با غذا انجام میدن
(من یاد می گیرم که خودم به خودم عشق بدم و به جای اینکه فقط با غذا عشق بازی کنم و وقتم را با غذا بگذرونم،به جاش تیز حسی می کنم و با لحظه آگاهی مقدار کم غذام رو ازش لذت می برم

۶-گرایش ها و فکرهای غلط در مورد کمر باریک

۷-بازدارنده عدم فراوانی:کسانی که چاقند اندیشه قحطی دارند،می ترسند کم باشه،دیگه نباشه
آیا تو به دنیای فراوانی اعتقاد داری که پر از غذاست پر از همه چیزاست یا به اندیشه قحطی اعتقاد داری؟

۸-تله غذاهای بی فایده:
(هیچ کدام از غذاها نه مضرند و نه بی فایده اگر اغواکننده نباشند و ارضا کننده باشند)
(همانطور که سیب غذاست،پیتزا هم غذاست و تو می تونی از همش به مقدار لازم در حد ارضاکننده ازش استفاده کنی)

تله از دست دادن آزادی به خاطر دیگران:
دلیلی نداره که تو به خاطر سبک غذایی دیگران ،تو آزادی عملت رو از دست بدی و سبک غذاییت رو عوض کنی
پس سبک خودت رو داشته باش
نکته:یک جمله عالی که بزنش به دیوار:
-من سبک زندگی خودم رو دارم
-این سبک زندگی منه

۱۰-تله فاجعه رستوران:
آدم های باریک اندام به رستوران به یک مکان برای خوردن نگاه نمی کنند ،قرار کاریشون رو اونجا میذارن،دور همی هاشون رو اونجا میذارن
-قبل از خوردن غذا در رستوران یک ثانیه مکث کنید و بگید که این که الان من می خوام بنوشم یا بخورم اغواکننده است یا ارضاکننده است؟
به خاطر اضطراب یا بازدارنده دارم می خورمش،یا به خاطر اینکه دور نریزم دارم می خورمش،به خاطر رودربایستی با کسی دارم می خورمش،یا در کنار کسی که هستم که می خوام بهش بچسبه دارم می خورم
مانترا:من دارم این غذا رو می خورم یا اون داره منو می خوره

تمرین:از این پس میرید رستوران به جای اینکه فاجعه رستوران رخ بده باید از رستوران لذت ببرید
قبلش فکر کنید که دقیقا چی دلتون می خواد بخورید؟اگر اون رستوران اون غذا رو نداشت احترام به خودت بذار ،بلند شو و یه جای دیگه برا خودت سفارش بده

تمرین :اگر رفتید رستوران یا مهمونی یا عروسی غذا رو آوردند:
با قاشقتون غذا رو ۳قسمت می کنید:
الف)قسمت اول غذاتون رو با تمام لذت و آگاهی و تیز حسی ،تعریف و تمجید از غذا و به به و چه چه بخورید
حالا تو ذهنتون یا اگر آدم ها تو دایره اول صویمتت باشن اینقدر به به چه چه کنید که دهنشون آب بیفته
ب)قسمت دو غذاتون رو :از این به بعد یک آینه کوچک روی میزتون میذارید اگر هم جایی هستید از مبایل استفاده کنید.
این اندکی در آینه نگاه کردن یک خودآگاهی براتون میاره و یک مکث به شما میده که من قسمت اول غذام رو با تیز حسی و لذت تمام خوردم حالا به خودم نگاه می کنم آیا قسمت دوم غذام رو می خوام بخورم؟
آیا قسمت دوم غذام برام اغواکننده است یا ارضاکننده؟
اگر دیدید قسمت دوم غذاتون براتون ارضاکننده است با لذت تمام و تیز حسی تمام غذاتون رو می خورید
ج)قسمت سوم غذاتون رو به هیچ وجه اجازه ندارید بخورید
تا عادت های بد در ذهنتون شکسته بشه

۱۱-تله غذاهای گرون
یک جمله:تو از اون غذا گرون تری،تو از اون غذا مهم تری،تو از اون غذا ارزشمندتری

۱۲-تله اینکه حتما ۳وعده غذا بخوریم
به صدای جسمت گوش کن الان دلش چی می خواد
هر چی دلش خواست براش خوبه و هر چی دلش نخواست براش خوب نیست

۱۳-تله تنبلی مانع احترام به خود
از تنبلی خیلی وقت ها به خودمون احترام قائل نمی شیم و غذاهای اغواکننده می خوریم نه ارضا کننده

۱۴-ناخونک زدن
هر موقع دیدی ناخنک می زنی این جمله به خودت بگو:
-یه دونه خودم یه دونه کاسه
-یه دونه خودم دو تا قابلمه

۱۵-کنش ذهن
مثلا تا گشنگی نکشی لاغر نمی شی
-هر چی می خورم گوشت میشه به بدنم
پس به جاش جملات مثبت بگو:
گوشت به تنم میشه که هیچی باعث سلامتیم هم میشه،باعث زیبایی و انرژی میشه و برام حیات داره
-چقدر خوش اندام ولی قویه

هوشیاری:کسی که خرید خونه و آشپزخونه دستشه باید هوشیار باشه و مست نباشه
-وقتی داری آشپزی می کنی به خودت بگو هوشیار یا مست؟
-مستی یعنی همون تنبلی،همون اهمال کاری

ودر آخر نجنگید و آدم تاثیر گزار باشید

سیم لحیم برند آسایی یا مکانیک
سایز هشت دهم برای کلی
سایز سه دهم برای ای سی
روغن فلکسی مدل سرنگی
پنس
دمباریک
تیزبر کاتر
مسواک
تینر فوری بیست هزار
حیا کننده نک قلع
پروگرامر

قطعات

خازن
220-16
220-25
470-16
470-25
100-16
100-25
ای سی فلش دو مگ و چهار مگ
رگولاتور

هیتر هویه
منبع تغذیه-

فایل دوره تعمیرات مودم
لایسنس در زیر

آقای تعمیر:
643520cd8c3f742fcff214a97cd7d671b6d71eecbdf12badbfe9a67ece1699471d2c5f2b39570540a70c21dd3316be55091d7151ad7528f78556f6bd8f0a35fed4c40f945c3a397a85867673

فایل جامه تجارت

https://jb-team.com/blog/content/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%D8%AA%D9%86%D8%B8%DB%8C%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D8%A8%D9%88%D8%AA-%D9%88-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D9%88%D8%B3-%D9%84%D9%BE-%D8%AA%D8%A7%D9%BE#ASUS

برای ویندوز مفید است

کد سوابق تحصیلی دیپلم
50160———–5
پیش دانشگاهی
5016———2

دوازدهم
501600——–6

khadamat3684————@Sjb75213

word جزو کدوم دسته از نرم افزار ها هستش
– رایانش ابری رو توضیح بده
– برای تدریس برنامه نویسی به بچه های هنرستان از چه زبان برنامه نویسی باید استفاده کرد توضیح بده
– از چه روش هایی برای پویایی تدریس میشه استفاده کرد
– چنتا نرم افزار آزمون ساز نام ببر
– دی اچ سی پی رو توضیح بده
– به طور ساده توضیح بده چه طور 5 تا کامپیوتر رو میشه به صورت شبکه درآورد
– چه طور میشه دو تا مودم رو روی یک سیستم نصب کرد ؟
آخرشم به من گفتن چند دقیقه در مورد شبکه های اجتماعی تدریس کن و وقتی من داشتم صحبت میکردم شروع کردن به شلوغ کاری نترسید حتما بهشون تذکر بدید اون لحظه اونا به عنوان دانش آموز تلقی میشن
اگر دورهای آموزشی رفتین و مدرک دارین حتما با خودتون ببرید سابقه تدریس هم هر کس داره مدارکشو ببره حتما تاثیر مثبت داره – مدارک ورزشی هم اگر دارید حتما ببرید
– تا چه حدی با شغل استادکاری و هنرآموزی آشنایی داری؟
– درباره اینترنت توضیح بده؟
– درباره سخت افزار توضیح بده؟
– درباره RAM و ROM توضیح بده؟
– بلند شو و درباره حلقه های For و یا IF چند دقیقه تدریس کن؟

از مدارکی که برده بودم پرسید
– تفاوت برنامه های گرافیکی برداری و پیکسلی با مثال
– فرمت برنامه فلش و برای چه کاری استفاده میشه
– با چه برنامه نویسی کار کردی
– اگه تو یه روستا باشی و ۵ تا کامپیوتر که فقط یکیش سرعتش خوبه و قوی هست چکار میکنی دانش آموزان از تمام ش استفاده کنند
-برنامه نویسی ازتون میخواد html,#c,vb.
– تمام مدارک برنامه نویسی شبکه و مهارتهای هفتگانه رو با خودتون ببرید,تحویل نمیگیرن ولی رویت میکنن
– ازتون میپرس شبکه چقد کار کردید؟اگه بخواید این سایت رو شبکه کنید چطور برآورد هزینه میکنید
فرق آموزش فنی حرفه ای و کاردانش
– اطلاعات کلی راجع ب دروس تخصصی
– از هر درس تخصصی اعم از شبکه سیستم عامل و برنامه نویسی و بانک اطلاعاتی و ساختمان داده سوالات ساده را به صورت تئوری پرسید
– لیست پیوندی و کاربرد آن برنامه نویسی شئ گرا سخت افزار اسم قطعات را پرسید
– معماری شبکه
– انواع بانک اطلاعاتی
– راجع ب نرافزار های کاربردی و تعریف و کار بردشان سوال کردن

سلام دوستان. مصاحبه من شامل این موارد بود: ۱. بیوگرافی ۲. پنج دقیقه یه موضوع رو توضیح بده ۳. چرا معلمی رو انتخاب کردی؟ ۴. شماره داوطلبیم رو پرسیدن(حفظش کنین) … مدرک کامپیوتر و زبان هم اگه دارین ببرین. ۱۰ دقیقه بیشتر طول نکشید… موفق باشین
سلام بچه ها من رفتم مصاحبه
اول که وارد شدم گفتن یه بیوگرافی از خودت بگو.منم گفتم. راستش یه کم استرس داشتم اولش ولی دیگه یواش یواش استرسم رفت چون خیلی رفتارشون خوب بود حتی شوخی هم کردن.بعد دیگه سوالاشونو پرسیدن چرا معلمی رو انتخاب کردی به جز علاقه دیگه چی.ویژگی های یه معلم خوب، چقد ظاهر معلم و خشم معلم مهمه.آخرین کتابی که خوندی چی بوده.به چه کتابایی علاقه داری.چقدر اخبار دنبال میکنی اتفاقای مهم اخیر چیا بودن.اگه والدین بیان بگن ما میخواییم بچه هامون با یه معلم با سابقه و باتجربه کلاس داشته باشن چی میگی.برنامت برای آینده چیه.
تخصصی هم یه خانم بودن چندتا سوال از مثلثات پرسیدن و تشابه مثلث.بعدم گفتن اگه انشا الله قبول شدی با همکارای دیگه ارتباط برقرار کن و از تجربه هاشون استفاده کن.
یه خانم دیگه هم بودن یه کتاب بهم معرفی کردن گفتن این کتابو بخون توی ارتباطت با دانش آموزا کمکت میکنه.
بعد دیگه از اخلاقم تعریف کردن گفتن خیلی اخلاقت ماشالا خوبه پرسیدن دوره اخلاقی گذروندی گفتم نه فقط کتاب میخونم.
یه اقایی هم بودن گفتن حرکات بدنت موقع توضیح دادن خیلی خوبه.بعد دیگه توی حرفام چون زیاد کلا از انشاالله و خدا کمک میکنه استفاده میکنم خیلی خوششون اومد اون آقا بهم گفت آفرین.
راستی توی قسمت تخصصی یه قسمتشو یادم نبود گفتم حضور ذهن ندارم الان ولی منم چندتا سوال پرسیدم ازشون آخرش گفت این سوال پرسیدنت نشون میده اعتماد بنفس خوبی داری.
درمورد مدرک icdl و مقاله هم پرسیدن که من نداشتم ولی گفتم تسلط دارم که بتونم کارای خودمو انجام بدم.فقط بچه ها من مدرک روخوانی قران و یه سری مدارک دیگه رو یادم رفت نشونشون بدم خیلی ناراحتم که یادم رفت اونا نخواستن ولی منم یادم رفت فقط پرسیدن مقام ورزشی داشتی یا نه.
دیگه هرچی یادم بود گفتم بچه ها اگه چیز دیگه ای هم یادم اومد میگم.بچه ها همتون موفق باشین برای منم دعا کنین.
سلام دوستان طبق قولی که داده بودم میخام ازتجربیات مصاحبه امروزم براتون بگم
اولین نفری بودم که رفتم تو.گروه زبان و ادبیات فارسی
چهار نفر بودن،سه نفر آقا،یه خانم محترم
ابتدا معرفی کوتاه،بعد چن آیه کوتاه،بعدش امام جمعه تون کیه،
وقتی میری محل تولدت نمازت به چه شکله؟
بعد سوالات تخصصی ادبیات که چنتا کتاب ازجمله،جامی،شاهنامه،حافظ،تاریخ بیهقی،قابوس نامه،که هر کدوم یه مطلبی میخوندم بعدش از دلش سوال میپرسید،مثلا قالب شعری که خوندم چی بود،داستان سیاووش،تاریخ بیهقی چن جلده،قابوس نامه چن بابه،و معنی لغات همون متنا،بعدش چنتا سوال کلاسداری مثل،اگه دانش آموز بسمتت خودکار پرت کنه،اگه ازت سوال کنن بلد نباشی چیکار میکنی،شیوه نوین تدریس چی بلدی،مدرک کامپیوتر،بلدی پاورپوینت درست کنی؟عضو فعال بسیج هستی؟بعدشم بااحترام بدرقه م کردن،
انشالله که بدردتون بخوره.موفق باشید،دبیری ادبیات فارسی کهگیلویه و بویراحمد
هنرآموز کامپیوتر:
سلام
مصاحبه من
اول گفتن قرآن بخون ، من هم با ترتیل خوندم ، بعد از تحویل دادن رزومه کاری و مقالات و تالیفاتم ، گفتن خودتا معرفی کن و خلاصه‌ای از دوران زندگیت بگو ، بعد هم یکی از مصاحبه کننده ها باتوجه به رزومه و مقالاتم سوالات تخصصی پرسید و منا به چالش کشید مطالبی چون هوش مصنوعی و پایگاه داده و پایگاه دانش و دیتا ماینینگ و مدل سازی شی گرایی ، بعدش که دیدن من بلد بودم خوششون اومد بعد هم یکسری اطلاعات در مورد استانی که قبول شده بودم پرسیدن مثل استانشون تو چه چیزی مشهوره و منطقه ای که زدم چقدر باهاش آشنایی دارم ، بعدش هم گفتن خوبه و من اومدم بیرون.
امیدوارم مطالبی که گفتم مفید واقع بشه.
هنرآموز کامپیوتر همدان:

سلام.
سوالات گزینش همدان هستش که دیروز پرسیدن.
معرفی خودت و خانوادت.
راهپیمایی و مسیرهاش.
نماز جمعه وجماعت.
علت سجده سهو وذکرش.
شک در نماز دو رکعتی.
ارکان نماز و فرق رکن با غیر رکن.
تحلیل مسایل سیاسی روز مثل کاهش دلار.
فرق مرجع تقلید با ولی فقیه.
اطلاعت عملی از ولی فقیه.
فروع و اصول دین و تفاوت.
فرق نماز صبح با جمعه.
سلام بر معصومین در کجای نماز جمعه است.
معنی سوره حمد و علت خوندنش تو نماز چیه.
چه فعالیت فرهنگی-هنری-قرآنی-ورزشی دارید.
اسم امام جماعت و امام جمعه.
اسم پایگاه و حوزه بسیج شهرتون که عضو هستید.
زمان اذان صبح و طلوع آفتاب.
آخرش هم تلاوت قرآن سوره شوری آیه ۱تا ۶
الان از مصاحبه اومدم. خیلی خوب بود. با نهایت ادب و احترام باهام رفتار کردند. چندتا اتاق بود هرنفر یه مصاحبه کننده داشت ،در مورد نماز و مبطلات نماز و روزه و مبطلاتش پرسیدن. حکم روزه مسافر و نماز مسافر رو پرسیدن، مسافتش رو پرسیدن که گفتم نزدیک ۴۰ کیلوتر رفت وبرگشت. سوره یوسف رو اوایلش رو گفتند بخونم. ص۲۳۵. از همه همینو میپرسیدند انگار. درباره انواع غسل پرسید. درباره ولایت فقیه که نظرت چیه نظرمو گفتم. شورای نگهبان رو پرسید و کارش چیه. در مورد آخرین نماز جماعتم پرسید که گفتم نماز عصر نمازجمعه همین هفته بود، درباره نماز جمعه نپرسید دیگه ولی گفت همیشه میری گفتم اکثرا میرم، ماه ی یه بار میرم، میخواستم بگم پنجشنبه ها با دوستام بعد از کوه میریم 😀 درباره آخرین راهپیمایی رفتم پرسید. روز قدس رو پرسید چه روزیه. نماز آیات رو پرسید که چطور میخونن و کی میخونن گفتم. تقلید و مرجع تقلید رو پرسید، توی چه چیزایی باس تقلید کنیم. یه قسمت از یه دعا رو پرسید که واسه کدوم دعاس، یا من اسم هو دوا و ذکره و شفا که گفتم دعای کمیل، ماهواره دارید یا نه که نداریم ولی واسه برادران عرض کنم که پرسید همیشه ریش میزاری یا نه که گفتم گاهی با ماشین میزنم ولی خب اکثرا ریش میزارم وگاهی هم پروفسوری میزارم گفت اگه بخوایم نزاری چی گفتم خب نمیزارم، بهرحال هر سیستمی شرایط خودشو داره. درباره القاب امام حسین (ع) پرسید. اباعبدالله و ثارالله و سیدالشهدا، ازم پرسید ثارالله یعنی چی، گفت جایی کار میکنی یا نه که کار نمیکنم، اوقات فراغتم رو پرسید که گفتم ورزش و بازیهای کامپیوتری و سریال و کتاب. درباره دوست خوب پرسید چه خصوصیاتی باس داشته باشه. گفتم دانشجوی دکتری هستم و چیزی نگفت گفت موفق باشید. گفت گفتن حافظ قرانی گفتم نه خودم نیستم ولی خانواده م هستن. دعا هارو شرکت میکنی یا نه گفتم هرماه خونمون دعا داریم که پرسید چیه گفتم یادم نمیاد اینجا آدم همچی یادش میره خب، خندید گفت پس چیکار میکنی؟! گفتم من مسئول تدارکاتم و خرید و پخش خوراکیا که گفت مشخصه!!! خوبه حالا همش ۲۰ کیلو اضافه وزن دارم 😐 همین دیگه، کلا سخت نگیرید قبلش دوتا قرص آرامبخش بخورید ریلکس و بدون استرس جواب بدید. موفق باشید
نسترن:

منم ارومیه مصاحبه دادم.
۴ تا خانم بود که هرکدوم حداقل ۵ تا سوال پرسید . یکی روانشناسی, یکی تخصصی کامپیوتر و یکی هم کلاسداری. آخری هم مدرکای بسیج و مقاله و قهرمانی رو پرسید. هر چی هم که جواب میدادم سرشون را به نشانه تایید تکون میدادن. بلند و شمرده هم صحبت میکردم. ۵ تا هم قرص ضد استرس خورده بودم اصلا هم استرس نداشتم.
بعد از تموم شدن مصاحبه خواستم میزان رضایتشون از من رو بسنجم ازشون پرسیدم” اگه درمورد توانایی های من شک دارید ممنون میشم بفرمایید تا من لیاقتمو برای این شغل اثبات کنم .,
بعد اونی که تخصصی میپرسید گفت نه هیچ مشکلی نیست حتی نمره ای که به من داده بود رو نگاه کرد و نمره خانمی که روانشناسی میپرسید هم نگاه کرد هر دوتا با هم گفتن نه هیچ مشکلی نیست خوبه.

******************
هنراموز کامپیوتر:
سلام
امروز رفتم مصاحبه
قران
بیوگرافی
سوالات درمورد کلاس داری
سوال روانشناسی
سوالات تخصصی
تمام.
***************
هنرآموز کامپیوتر_مشهد
۲۸ مرداد ۱۳۹۷، ۱۰:۴۲
سلام
تاریخ مصاحبه من ۹۷/۵/۲۷ بود..
امیدوارم که تجربیاتی به کارتون بیاد.
اول گفتن مدارکی که داری بچین روی میز..
معرفی خودت و خانواده.
از شهرت بگو.
معنی بعضی جاهای شهرت؟
چرا میخوای معلم شی؟
چطور کلاس شادی می‌تونی داشته باشی؟
گفتن تدریس کن؟
(بهتره اول سلام و احوالپرسی داشته باشین_تحرک داشته باشین_اصولا مبحث رو خودشون میگن یه کلیتی باید بدونی_ولی فقط نحوه مدیریت کلاس رو می‌خوان بدونن بلدین_از من در مورد کاریکاتوری که روی تخته کشیده بودن پرسیدن_یکی گفت خانم ما خوابمون میاد_سعی کنین بچه هارو در مبحث کلاس شرکت بدین_یه مقداری اذیتت میکنن_مبحثی که از من خواستن سی شارپ و پایگاه داده بود_گفتن چطور از پایگاه داده توی مسجد استفاده میکنی_منم گفتم مثلاً کلاس قرآن توی مسجد برگزار میشه و از ما خواستن یه أپ تولید کنیم خب اسامی بچه ها واطلاعاتشون رو تو قسمت پایگاه داده ذخیره میکنیم و هر جایی که نیاز بود تو برنامه فراخوانی میکنیم که گفتن درسته)
آخرین کتابی که خوندی؟
می‌تونی از پس مدیریت کلاس بربیای؟
فعالیتهایی که بعد از فارغ التحصیلیت داشتی؟
سابقه تدریس داری؟
دوتا از نرم افزارهای تولید محتوا رو بگو؟
تفاوت های کارو دانش و فنی و حرفه ای؟
توکه رشتت کارودانشه از بقیه رشته علی این شاخه مطلعی؟که اصلا کامپیوتر زیر شاخه کارو دانش نیست و فنی هستش
از سر فصلایی که کامپیوتر داره مطلعی؟

http://epsino.ir/

https://www.baharchap.com/order/3577
رمز@Sjbnumber

خراش گشت نشیمنگاهش
سراسر خونی و خنده بر لبانش
بگفتم خنده بر لب بهر چه داری
تو که از درد داد بر هوا داری
خنده ام از بهر خود بود چه بگویم
که روزگار من بر این بگذرد از چه بگویم
خنده بر لب میزنم تا دردش نیاید
زه پشت خود خبری بر کَس نیاید

حفصه در خلا دادش هوا رفت
سر درد پشتش نمیدانم دادش تا کجا رفت
شکم قبض و مدفوعش سنگ باشد
ریدنش مانند ترکش تفنگ باشد

به چارک رفتیم با یار شیدا
سفر از بستک لامرد رسید به دریا
طبیعت زوم ونمای بهاری
نشستیم همگی زیر کناری
سفره انداخت بابا بزرگ نی نی
عمه و داییی مادربزرگ تو ببینی
پنیر و مربا فراون بود ان روز
دل حفصه شادمان بود آن روز
سفر طی شد تا به دریا رسیدیم
شنا در دریا یاد بگیریم
تقلایش فراوان بود حفصه
شنا کردنش شاهکاربود حفصه
گذرزمان گم شد آن روز
برگشت به خانه شروع شد آن روز
بخانه برگشتیم همگی خسته ی خسته
فردایش حفصه گفت سید نی نی مسته
دلم خش و شادمان گشتیم
از لطف خدا بچه دار گشتیم
تلفن بر دست و با دلی شاد
حفصه صدا کرد خاندان، ای داد بی داد
همه گفتن مبارک باشد ایام
برفتیم درمانگاه و دکتر جدکاره
مراد دل شد خدا داد فرزند، شدیم فکر چاره
نیاکان از بهر خود پند دادن
یکی شَکر یکی کشمش و شیر گاو دادن
گذشت بر جنسیتش شد نظر
سر دختر پسرش بود برای هر کس یک نظر
شبی ناگه نیمه شب بود
دَدَه در خواب خوش و فکر پسر بود
بخواش آمد که حفصه دختر به دست است
مریم نامش و بنگریک به دست است
پرید از خواب دعا کرد
برای سلامتی راز ونیاز کرد
ندا داد که حفصه جان بچه دختر باشد
نامش در مریم و بنگریک به دست باشد
گذر زمان طی شد و سه ماهه گشت حفصه
سنو کردیم و گفت دلواپسی بسسه
جوابش دختر و قدش به سانت بود
دل مادر پر از اضطراب بود
گرفت گوشی و نت زیرو رو کرد
خدا یا شکر که همه چیز جفت جور کرد
نگاه کردم سونو و دیدم دخترم را
نگام به مادرش نایس تومیت یو